حمله با چوب دستي

http://s1.picofile.com/file/7948532903/Defae_Moghadas_34_negar_312_.jpg

وقتي كه وارد خرمشهر شديم، همراه شيخ شريف به منطقه ي درگيري رفتيم. ايشان يك چوب

دستي(حدودپنجاه سانت)همراهش بود كه با آن به بچه ها علامت مي داد كه به چپ يا راست بروند يا

پشت سرش حركت كنند. چون شيخ شريف كسي نبود كه پشت سراونيروها حركت كنند، خودش جلو

مي رفت و مي گفت (هر كس مي خواهد بيايد، پشت سرمن بيايد.)

وقتي بچه ها ديدند ايشان جلوي گلوله ها سر مي گذاردومي رود، دنبالش مي رفتند تا دشمن را عقب

برانند.

گاهي بعضي از نيروها با تعجب مي گفتند (اين آقا با اين چوب دستي كجا مي رود؟) برادراني هم كه از

شهرهاي ديگر آمدند، وقتي اين روحاني نترس را مي ديدند شيفته اش مي شدند.

حمله به عراق

http://s1.picofile.com/file/7948550535/p_0047.jpg

 با يكي از نيروها به طرف منازل اداره ي بندركه نزديك مسجد صددستگاه است، رفتيم.ما هم از كنارجاده

كه  وضعيتي بسيارنا هموارداشت ورفت آمد مشكل بود، حركت كرديم وآنجا مستقر شديم.

آن طرف منازل بندرعراقي ها بودند و اين طرف منازل، نيروهاي خودي بودند.

ادامه نوشته