نماز اول وقت...

معناي انتظار امام زمان چيست؟
ما هر شب منتظر طلوع خورشيد فردا هستيم،اما معناي انتظار خورشيد آن نيست كه دست روي دست بگذاريم و تا صبح در تاريكي به سر ببريم،بلكه هر كس اتاق خود را روشن مي كند.
ما در زمستان منتظر فرا رسيدن تابستان هستيم،ولي انتظار تابستان به آن معنا نيست كه در زمستان بلرزيم و اتاق خود را گرم نكنيم.
در زمان غيبت امام زمان(ع) نيز بايد به مقدار توان خود با ظلم مبارزه كنيم و در صدد اصلاح خود و جامعه بر آييم.
در روايت مي خوانيم:(افضل الاعمال انتظار الفرج)
بهترين عمل،انتظار آمدن حضرت مهدي(ع) است.بر اساس اين حديث،انتظار حالت نيست بلكه عمل است:افضل الاعمال
بنا بر اين منتظران واقعي بايد اهل عمل باشند.
منتظران مصلح بايد خود صالح باشند،كسي كه منتظر مهمان است در خانه آرام مي نشيند.
وظيفه مردم در زمان غيبت،خود سازي و امر به معروف و دعوت مردم به حق و آگاه سازي ديگران است.
حجت الاسلام والمسلمين قرائتي
كليد روزي خدا چيست؟
روزي جواني به حضور امام صادق(ع) آمد و عرض كرد:
سرمايه ندارم.امام فرمود: درستكار باش!خداوند روزي را مي رساند.
جوان بيرون آمد.در راه،كيسه اي پيدا كرد.
هفتصد دينار در آن بود.با خود گفت:بايد سفارش امام(ع)را عمل نمايم،لذا من به همه اعلام مي كنم كه اگر كيسه اي گم كرده اند نزد من آيند.
با صداي بلند گفت:هركس كيسه اي گم كرده،بيايد نشانه اش را بگويد و آن را ببرد.
فردي آمد و نشانه هاي كيسه را گفت،كيسه اش را گرفت و هفتاد دينار به رضايت خود به آن جوان داد.
جوان برگشت به حضور حضرت و قضيه را گفت.حضرت فرمود:اين هفتاد دينار حلال بهتر از هفتاد دينار حرام است و آن را خدا به تو رساند.
جوان با آن پول تجارت كرد و بسار غني شد.
بحارالانوار


در زلال كلام نور
1- مسخرگي راه و رسم سفيهان و شيوه جاهلان است.
2- آن كسي كه وجودش بر او خوار آيد،از شرّش ايمن مباش.
3- ستم كار بردبار ممكن است، به خاطر حلم و بردباري اش مورد عفو قرار گيرد.
4- كسي كه دوستي و خيرخواهي و نظرش را در اختيار تو بگذارد،تو نيز اطاعت خود را در اختيار او بگذار و پذيرش داشته باش.
5- هر كسي عقل و محبت،هر دو را براي تو كار بسته است،تو نيز پيروي از او را بپذير.
6- كسي كه حق با اوست،ولي سفيهانه عمل مي كند،ممكن است نور حقش را به دليل عمل سفيهانه اش خاموش سازد.
7- كسي كه از خدا پروا داشته باشد،از او پروا دارند،و كسي كه از خدا اطاعت كند،از او اطاعت كنند.و كسي كه از آفريدگار اطاعت كند،از خشم آفريدگار باكي ندارد.
نان سوم
شخصی با حضرت عیسی همسفر شد.به کنار رودخانه ای رسیدند،در آنجا نشسته سفره پهن کردند.سه
نان داشتند.دوتا را خوردند و یکی در سفره ماند.حضرت عیسی به سوی رودخانه رفت تا آب
بخورد،وقتی برگشت دید نان سوم در سفره نیست.از دوستش پرسید:نان سوم چه شد؟
اوگفت:نمی دانم!
در ادامه به بیابانی رسیدند،حضرت عیسی مجددا پرسید:آن نان چه شد؟دوستش گفت:نمی دانم.اصرار حضرت عیسی نتیجه نداد.
سپس حضرت عیسی مقداری شن از زمین برداشت و فرمود:به اذن خدا طلا شو!شن ها طلا شدند.حضرت عیسی طلا ها را سه قسمت کرده و به دوستش گفت:یک قسمت مال من،قسمت دوم مال تو،قسمت سوم مال آن کسی که نان سوم را خورده است.
دوستش فوری گفت:آن نان را من خورده ام.حضرت عیسی فرمود:همه ی این طلا ها مال تو،تو به درد دنیا می خوری،نه همسفری با من!
سپس حضرت عیسی جدا شده و رفت.
مدتی بعد دو نفر از راه رسیدند و دیدند که دوست حضرت عیسی مشغول جمع کردن طلاها است.خواستند او را بکشند تا دونفری صاحب طلا ها شوند.اما او پیشنهاد کرد مرا نکشید و این طلا هارا به سه قسمت می کنیم.آنها هم پذیرفتند.
پس از مدتی یک از این سه نفر جهت تهیه غذا به شهر رفت.او با خود فکر کرد:بهتر است غذا را مسموم کنم تا آن دو نفر کشته شده و همه ی طلا ها را من بردارم.
آن دو نفر هم تصمیم گرفتند وقتی سومی از شهر آمد،او را بکشند تا طلا ها را دو نفری تقسیم کنند.وقتی نفر سوم از شهر آمد،آن دو او را کشتند و مشغول غذا خوردن شدند.سپس آن دو نفر هم با خوردن غذای مسموم مردند.
مدتی بعد حضرت عیسی برگشت و از همان جا عبور کرد،دید هر سه جنازه کنار طلاها افتاده اند.
فرمود:این است دنیا طلبی!از آن بر حذر باشید که فریبتان ندهد.
امام صادق (ع):
دنیا مانند آب دریاست که هر چه شخص تشنه از آن بیشتر بیاشامد،تشنگی اش بیشتر شود تا او را بکشد.
برای زیبا شدن وبلاگ یا وبسایت خود می توانید گوشه نما فلش زیر رو در
قسمت تنظیمات وبلاگ وبلاگ خود قرار دهید:
کد گوشه نما فلش دوست شهیدت کیه؟

برای دریافت کد اینجا کلیک کنید.

دایرکتوریمنتظرانظهور
فقط برای ارزشی نویسان
با سلام و عرض ادب خدمت ارزشی نویسان عزیز.امیدوارم در سایه ی
امام زمان(عج) و رهبر عزیزمان همیشه ارزشی بنویسید،
ارزشی کار کنید و ارزشی عمل کنید.















به منظور ترویج این فرهنگ دایرکتوری حامیان ظهور را راه اندازی کردیم.










مزایای تبادل لینک با ما:
1- افزایش بازدید روزانه وبلاگ شما
2- افزایش پیچ رنک گوگل شما
3- ارتقای رنک الکسا وبلاگ شما

مراحل شرکت در دایرکتوری:
ابتدا ما را با نام و آدرس زیر لینک نموده،سپس می توانید کد گوشه نما فلش را که مخصوص ارزشی نویسان عزیز و منتظران ظهور طراحی شده را در وبلاگ خود قرار دهید.
برای دریافت کد گوشه نما فلش اینجا کلیک کنید
بعد از طریق نظرات وبلاگ به ما اعلام کنید تا وبلاگ شما را در این دایرکتوری شرکت دهیم.

|
آدرس وبلاگ |
|
|
نام وبلاگ |
به سوی ظهور |
ی
خسارت جبران ناپذیر،نماز

شخصی خدمت امام صادق(ع) رفت و استخاره کرد.استخاره بد آمد.ولی او آن را نادیده گرفت و به مسافرت تجاری رفت و اتفاقا به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد.
وقتی بازگشت،خدمت امام رفت و گفت:یابن رسول الله یادتان هست که استخاره برایم کردید و بد آمد؟اما من آن را نادیده گرفته و به مسافرت تجاری رفتم و سود فراوانی هم بردم!
حضرت فرمود:آیا یادت هست در فلان منزل خسته بودی،نماز مغرب و عشاء را خواندی،شام خوردی و خوابیدی و هنگامی که بیدار شدی آفتاب صبح زده بود و نماز تو قضا شد؟
عرض کرد:آری یابن رسول الله.
حضرت فرمود:اگر خدا دنیا را و هر چه در آن هست به تو داده بود،جبران آن خسارت معنوی
نمی شود.
(حسین صالح،شنیدنی ها،صفحه57)
امام رضا(ع):مراقب وقت های نماز باشید چرا که انسان از حوادثی که مانع انجام نماز در وقت گردد،ایمن نیست.
(بحار الانوار جلد83،صفحه20)

امروز جنگ نرم مطرح است؛ نه امروز، سى سال است مطرح است.
در جنگ نرم، آن چيزى كه بايد مورد توجه باشد، اين است:
در جنگ نرم و جنگ روانى - كه جنگ روانى يكى از بخشهاى جنگ نرم است -
هدف دشمن اين است كه محاسبات طرف مقابل را عوض كند.
جنگ نرم مثل جنگ نظامى نيست. در جنگ نظامى هدف دشمن اين است كه مثلاً بيايد پايگاه طرف مقابل يا كشورِ مورد حمله را نابود كند و از بين ببرد، يا سرزمين را تصرف كند.
در جنگ اقتصادى هدف اين است كه زيرساختهاى اقتصادى را از بين ببرد.
در جنگ نرم، هدف اين چيزها نيست؛ اين چيزها گاهى وسيله است براى آن هدف جنگ نرم.
در جنگ نرم، هدف آن چيزى است كه در دل شماست، در ذهن شماست، در مغز شماست؛
يعنى ارادهى شما. دشمن ميخواهد ارادهى شما را عوض كند.

اگر خدا نخواهد حتي آمريكا با 700 ميليون دلار تجهيزات الكترونيكي پيشرفته به عراق در يك سال هم نمي تواند كاري كند.
اگر خدا نخواهد آمريكا با اعطاي 500 تن فيودي گليوگون به عراق براي تبديل به گاز خردل براي استفاده در جنگ عليه ايران هم كاري اط پيش نمي برد .
اگر خدا نخواهد پناهگاه 4800 نفره انگليس و ساخت كاخ رياست جمهوري مجهزبه تله پرينت و.... هم نمي تواند مامن خوبي براي صدام باشد.
اگر خدا نخواهد شركت فيات ايتاليا با نه ميليون مين به ارزش 225 ميليون دلار هم نمي تواند خللي در استواري جمهوري اسلامي ايران ايجاد كند.
اگر خدا نخواهد آلمان با شش خط توليد سلاح شيميايي در مجتمع سامره ، با گاز خردل و اسيد پروسيك و گازهاي عصبي سارين و تابون و ..... هم نمي تواند ياوري براي صدام باشد.
اگر خدا نخواهد بمب هاي شيميايي اسپانيا ، و خوشه اي آمريكا و شيلي هم كاري از دست شان بر نمي آيد.
اگر خدا نخواهد 5/3 ميليارد دلار موشك و تسليحات مجاني مصر به عراق هم بي خاصيت مي شود.
اگر خدا نخواهد 350 هزار بشكه نفت عربستان و تبليغات سياسي آنها هم كاري از پيش نخواهد برد.
و...
و اكنون:
اگر خدا نخواهد 30 سال تحريم آمريكا بر ايران نه تنها انرژي منفي بر عزم ما نمي گذارد بلكه نتيجه عكس مي دهد.
اگر خدا بخواهد ايران مي تواند بدون هيچ وابستگي به غير انرژي هسته اي،سلول های بنیادی،فناوری نانو،تولیدات داروهای کم یاب، ماهوارة اميد و... دست پيدا كند.
اگر خدا بخواهد مردم بي دفاع غزه و لبنان مي توانند جلوي تجاوز ارتش سوم جهان ( اسرائيل ) را بگيرند.
اگر خدا بخواهد هتاکی به مقدسات مسلمانان نه تنها باعث انزوای مسلمانان نمیشود بلکه باعث اتحا و همدلی آنان میشود.
اگر خدا بخواهد اجلاس غیر متعهد ها با همه کارشگنی هایدشمن با موفقیت در تهران برگزار میشود.
و اگر خدا بخواهد كشور امام زمان (عج) به بركت خون شهدا پايدار خواهد ماند .
و خدا مي خواهد چون شما مي خواهيد .
اِنّ الله لا يُغير و اما بانفسهم رعد 11
خداوند سرنوشت هيچ قوم و ملتي را تغيير نمي دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند

خبر رسيده است كه تروريستها روز گذشته با هتك حرمت و نبش قبر حجربن عدیپيكر مطهر ايشان را ربوده و به مكانی نامعلوم بردند. به همين بهانه شرح مختصری از زندگی اين مرد خدا را مرور میكنيم.
به راستى قلم در برابر عظمت و وفاى حجر، عاجز و نا توان است. او كسى نبود كه بزرگیها و فداكاریهاى او را بتوان به آسانى ترسيم كرد، مرد وفا بود، شب زندهدار و روزهدار بود. او يك مسلمانان راستين بود. از دوران جوانى، دلاورى و شجاعت با سرشت او در هم آميخته شده و خون حماسه و پيكار در رگهاى او جارى بود.
او در نوجوانى همراه برادرش «هانى بن عدى» به حضور پيامبر اسلام(ص) شرفياب شد و به آئين اسلام گرويد. او از دوران حيات پيامبر(ص) چيزى درك نكرد و پس از زمان اندكى كه از مسلمانى او مىگذشت پيامبر از دنيا رفت و در جنگهاى زمان آن حضرت نيز اسم او به چشم نمیخورد.
او در عين رزمجوئى، مرد تقوى و نيايش و معنويت بود و به همين سبب او را حجرالخير مىناميدند، در برابر حجر شر كه از ياران معاويه بود. او نسبت به مادرش همواره نيكى مىكرد و نماز و روزه فراوان انجام میداد. او هرگز بىوضو نمیماند و هر وقت وضو مىگرفت، نماز میخواند. دعاى او در پيشگاه، پروردگار به هدف اجابت مىرسيد.
حجر مرد هدف و عقيده بود، او به مردان حق و فضيلت عشق میورزيد، او هنگام مرگ ابوذر در ربذه همراه اشتر بر بالينى او حاضر شد، آرى مردان خدا از همرزمان خود چنين ياد مىكنند! حجر شيفته حق و عدالت و تشنه فضيلت و مردانگى و پيرو راستين اسلام بود و همه اينها را در وجود على(ع) مىديد.
حجر در زمان حضرت علی(ع) و در ميان ياران حضرت على(ع) نمونه بود. او در مدت خلافت اميرمؤمنان(ع) در هر سه جنگ صفين، نهروان و جمل در ركاب آنحضرت شمشير مىزد.
او پيش از شروع جنگ صفين، روزى پشتيبانى خود را از اميرمؤمنان(ع) چنين اعلام كرد: ما زاده جنگ و فرزندان شمشيريم مىدانيم جنگ را از كجا بايد شروع كرد و چگونه از آن بهرهبردارى نمود، ما با جنگ بزرگ شده و آن را آزموده زود شناخيتم ما داراى ياران نيك، خويشاوندان و عشيره فراوان، رأى آزموده و نيروى پسنديدهاى هستيم اينك اختيار ما در دست توست، اگر به شرق يا غرب جهان بروى، در ركاب تو هستيم و هر چه دستور بدهى اطاعت مىكنيم. اميرمؤمنان(ع) از اين وفادارى خوشحال شد و درباره او دعا كرد. يكى از افتخارات وى مقابله با ضحاك يكى از فرماندهان نامدار شام بود كه در اين نبرد پيروز شد.
حجر در جنگ صفين از طرف اميرالمؤمنين علی(ع) فرمانده قبيله كنده بود و در جنگ نهروان فرماندهی ميسره لشگر امام را برعهده داشت.
بعداز شهادت حضرت على(ع) و جريان صلح تحميلى بر امام حسن(ع) حاكمان شهرها به دستور معاويه شروع به شكنجه و آزار شيعيان حضرت على(ع) كردند، يكى از اين حاكمان مغيره بود كه چون از محبوبيت عمومى و شايستگى و فضيلت حجر آگاه بود ناگزير به آن اعتراف مىكرد و میگفت، نمىخواهم بهترين مردان شهر را بكشم تا آنان در پيشگاه خدا سعادتمند شوند و من بدبخت و تبهكار! او اضافه كرد با قتل حجر و ياران او معاويه در دنيا به عزت و آقائى مىرسد ولى مغيره روز قيامت ذليل و مغذب مىشود.
پس از شهادت امام مجتبی(ع) رفت و آمد بزرگان عراق و اشراف حجاز با امام حسين(ع)، دستنشاندگان معاويه به دستور او سختگيری بيشتری نسبت به شيعيان، بهخصوص شيعيان كوفه میكردند و بعضی از چهرههای سرشناس شيعه را به بهانههای پوچ و بیاساس به قتل میرساندند. يكی از آنان حجربن عدی كندی بود.
حجر بن عدى فرداى ضربت خوردن مولاى متقيان چنين گفت: تأسف و اندوه من به خاطر سرور پرهيزگاران، پدر پاكان، و شير مرد پاكيزه خوئى است كه او را كافرى پست و گمراه، و دور از رحمت خدا و گنهكارى مفسد و سنگدل كشت. لعنت خدا بر كسى باد كه از شما خاندان دورى كند، زيرا شما از خاندان پيامبر راهنما و نقطه اميد من در روز رستاخيز است.
چشمان نافذ و بصير امير مؤمنان(ع) به سوى حجر دوخته شد و او را مخاطب ساخته و فرمود: «چگونه خواهى بود هنگامى كه تو را به تبرى از من فرا خوانند و چه خواهى گفت در آن حال كه از تو بخواهند پيوند دوستىات را از من بگسلى؟» حجر پاسخ داد: به خدا سوگند، اگر با شمشير بدنم را پاره پاره كنند و اگر خرمنى از آتش بيفروزند تا مرا در آن بيندازند، تمام اينها را قبول مى كند ولى تبرى از تو را، نه! حضرت على(ع) شهادت حجر و يارانش را پيشگوئى كرد و فرمود: اهل كوفه! هفت نفر از بهترين مردان شما در عذراء كشته خواهند شد و وضع آنان مانند اصحاب اخدود خواهد بود.
در سال 50 هجرى دست مرگ طومار عمر مغيره بن شعبه را در هم نورديد و معاويه، زياد بن ابيه، برادرخوانده بدنام و سفاك خود را كه حكمران بصره بود به حكمرانى كوفه نيز منصوب نمود. اما با چنان اعتراض سختى و مبارزه بى امانى از جانب جهر مواجه شد كه بر فراز منبر رفت و چنين گفت اگر نتوانم اين قريه ناچيز (يعنى كوفه) را از شر تحريكات حجر حفظ كنم مرد نيستم! من بلائى بر سر حجر بياورم كه براى آيندگان عبرت باشد!
اما مغيره با سرسختى حجر و يارانش مواجه شد و ناگزير پس از تلاشهاى فراوان از دستگيرى وى نااميد شد اما با بىوفائى و خيانت كوفيان چندى بعد حجر مجبور شد در عوض دادن اماننامه از ظرف زياد خود را تسليم كند چون همرزمان حجر بازداشت و سركوب شدند، زياد براى اينكه معاويه را به كشتن حجر وا دارد شروع به جمع آورى شهادتهاى دروغ و طومارى بىاساس بر ضد حجر و همرزمانش كرد. و سرانجام حجر و يازده تن از يارانش را به شام حركت داد و در نتيجه هفت تن از همراهان حجر آزاد و باقى به مرگ محكوم شدند.
هنگامى كه نوبت قتل حجر وفادار و بزرگوار رسيد از دژخيم خود اجازه خواست دو ركعت نماز بخواند، او موافقت كرد، حجر به نماز ايستاد و نماز را طول داد، پرسيدند آيا از ترس مرگ نماز را طول دادى گفت: به خدا سوگند در عمرم هر وقت وضو گرفتهام، دو ركعت نماز خواندهام و هرگز نمازى به اين كوتاهى نخواندهام و براى اينكه خيال نكنيد من از مرگ میترسم به اين كوتاهى خواندم و بعد گفت پس از مرگ من، زنجير از دست و پايم باز نكنيد و خون پيكرم را نشوئيد زيرا مىخواهم روز رستاخيز با همين وضع با معاويه روبرو شوم!
خبر شهادت جانگداز حجر دلير و همرزمانش بازتاب وسيع داشت. من جمله اعتراض شديد امام حسين(ع) به معاويه بود.
شهادت حجر تأثير بسياری بر روحيه مردم گذاشت و موج نفرت از خاندان اموی سراسر جامعه اسلامی را فرا گرفت، معاويه برای اين كه عمل خود را توجيه كند، گفت: در آن زمان هيچ مرد عاقل و كاردانی نزد من نبود تا مرا از اين كار باز دارد.

به گزارش سایت حرف تو، للحق : روزها یکی پس از دیگری ، می گذرند و لیل های عشر را پشت سر می گذاریم تا به فجر صادق برسیم ...
صبحی که سراسر برای مردم سرشار از شور و شعف و شیرینی بود ... اینجاست که می گوییم ، فإنّ حزب الله هم الغالبون ... ای کاش این روز ها خواص بیشتر به حرفهای ولی امرشان دل ببندند ...
دعا میکنم که این خواص نیز ، همانند بی خواص ها نشوند ... آقایانی که ، باید برای دادن امید به ملت در روزهای آتی ، الگو باشند ، فضای موجود را دارند ، ملعبه کش مکش های شخصی می کنند ...برای هم نوار پخش می کنند و الخ ... آخر یادتان باشد ... که دارید ، آب به آسیاب دشمنان می ریزید ...
دشمنانی که خون خوار قسم خورده ملت هستند ... اما با این حساب امام خامنه ای ، تنها نخواهد ماند ، ما ایستاده ایم ... ما همان نسل دهه پنجاه و دهه شصت انقلاب هستیم که سرمان برود ، زنده نگه داشتن شعائرمان فراموشمان نخواه شد ... وعده ما 22 بهمن ... دوباره میخواهیم ، چشم شیطان را کور کنیم ...

پیرمرد همیشه قبل از اذان خود را به مسجد لاله زار می رساند.اهل مسجد همه او را می شناسند و به او احترام می گذارند . انسان موفقی است و در امور خیر هم معمولاٌ پیش قدم می شود . سر صحبت را که با او باز می کنم با لبخندی محبت آمیز می گوید :" در نوجوانی به مشهد مقدس مشرف شدم .مرحوم حاج شیخ حسن علی ، باغچه ای در نخودک داشت . به آنجا رفتم و ایشان را پیدا کردم و به ایشان گفتم : من سه حاجت بزرگ دارم ، دلم می خواهد خدا هر سه را در جوانی به من بدهد. "
فرمودند چه میخواهی ؟؟؟
گفتم یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم. چون حج در جوانی یک لذت دیگری دارد.
فرموند: نماز اول وقت را به جماعت بخوان .
گفتم دومین حاجتم این است که خدا به من همسری خوب عنایت کند.
فرمودند : نماز اول وقت را به جماعت بخوان.
گفتم سوم اینکه خدا یه کسب آبرومندی به من عنایت فرماید .
فرمودند : نماز اول وقت را به جماعت بخوان.
این عملی را که ایشان فرمودند ، من شروع کردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم ، هم خدا به من همسری مؤمنه و صالحه دادو هم کسب با آبرو به من عنایت کرد.

روزی حضرت موسی (ع) رو به درگاه خداوند درخواست نمود :
” بارالها ! می خواهم بدترین بنده ات را ببینم . ”
ندا آمد
” صبح زود به درب ورودی شهر برو . اولین کسی که از شهر خارج شد او بدترین بنده من است . ”
حضرت موسی (ع) اول صبح روز بعد به درب ورودی شهر رفت .
پدری با فرزندنش اولین نفری بود که از درب شهر خارج شد .
حضرت موسی (ع) پیش خود گفت :
” بدبخت خبر ندارد که بدترین خلق خداست ! ”
حضرت موسی (ع) پس از بازگشت رو به درگاه خداوند نمود و ضمن تقدیم سپاس از اجابت خواسته اش ، عرضه داشت که :
” بارالها ! حال می خواهم بهترین بنده ات را ببینم . ”
ندا آمد :
” آخر شب به درب ورودی شهر برو . آخرین نفری که وارد شهر شود او بهترین بنده من است . ”
هنگامی که شب شد حضرت موسی (ع) به درب ورودی شهر رفت .
با تعجب دید که آخرین نفری که از درب وارد شهر گردید همان پدر با فرزندنش می باشد .
اما هنگامی که فرزندش نگاهش به کوههای عظیم افتاد از پدرش پرسید :
” پدر ! بزرگتر از این کوهها چیست ؟ ”
پدر گفت :” زمــــیــــن ”
فرزند پرسید :
” پدر ! بزرگتر از زمین چیست ؟ ”
پدر جواب داد :” آسمانها ”
فرزند پرسید :
” پدر ! بزرگتر از آسمانها چیست ؟ ”
پدر در حالی به فرزند نگاه می کرد ، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت :
” فرزندم ! گناهان پدرت است که از آسمانها نیز بزرگتر است … ”
فرزند پرسید :
” پدر ! بزرگتر از گناهان تو چیست ؟ ”
پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود نتوانست دیدگان ابر آلود خویش را کنترل نماید . به ناگاه بغضش ترکید و گفت :
” دلبندم ! بخشندگی خدای بزرگ از تمام اینها و تمام هر چه هست بزرگتر و عظیمتر است … ! “

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم